اگر کمی با نگاه هوشمندانه به زندگی و جامعه ای که در آن قرار گرفته ایم بنگریم، متوجه خواهیم شد که  در وسط یک جنگ مرگبار قرار گرفته ایم، جنگ تمام عیار اقتصادی که دشمن نه با تسلیحات اتمی و شیمیای بلکه با بهره گیری از طرفند های شیطانی همچون محاصره اقتصادی و تحریم های ظالمانه و بمباران مراکز تولیدی، آغاز کرده است، بمب هایی که در این جنگ ظالمانه استفاده می شود نوعاً محصولاتی با برند های خارجی است، بمب های خطرناکی که در قلب مراکز تولیدی و اشتغال زایی می نشیند و هستی آنها را به تلّه خاکی تبدیل کرده و خانوارهای بیشماری را به درد خانمان سوز بیکاری مبتلا می کند. به راستی چاره کار در این چنین جامعه جنگ زده ای چیست؟ و چگونه باید رفتار کرد؟ در جواب این پرسش در ادامه مباحث قبلی پیشنهاداتی ارائه می شود.


موانع ویرانگر در مصاف با تولید، اشتغال و ثروت

1-به استقبال بمب های آمریکایی رفتن
یکی از خطرناک ترین و پیچیده ترین موانع در پیشروی تولید، اشتغال و دست یابی به ثروت، استقبال از کالا و اجناس خارجی است، که مشابه داخلی دارند. کالاهای خارجی به مثابه بمب های فوق هوشمندی می مانند که در قلب کارگاه های تولیدی می نشینند و هزاران کارگر مسلمان و نیازمند را به خاک سیاه می نشاند. به راستی شاید گناه مصرف کنندگان در این خصوص کمتر از متجاوزان خارجی که اقتصاد و سرمایه اسلامی را نشان گرفته اند نباشد، چرا که اگر مصرف کنندگان گرامی به این درایت و بینش می رسیدند که با مصرف کالای خارجی و بی اعتنایی به تولید داخل چه ضرر و زیانی به تولید و بازار اسلامی وارد می کنند شاید به استقبال کالاهای بذک کرده خارجی نمی شتافتند و زمینه این همه خسران و ضرر به اقتصاد فراهم نمی شد. این در حالی است که منابع اسلامی این چنین ضرر و زیانی را منع کرد است.[1]
برخی افراد برای تنبلی و سستی خود دلایل واهی را می تراشند، آنها در آرزوی رسیدن به سِمت  کارمندی و ریاست طلبی، فکر ورود در بازار کار و سرمایه را از خود دور می کنند،
 2-برداشت غلط از زهد و ترویج فرهنگ فقر و نداری در جامعه
از دیر باز یک نگاه صوفی مأبانه و ساده لوحانه موجب شده است که برخی افراد برای تحصیل مال و دارایی ارزشی قائل نشوند، و دغدغه کار و اشتغال را به زندگی و منش خود راه ندهند، در نگاه این دسته افراد فقر و نداری ارزش بوده و ثروت و پول مایه ننگ و عذاب اخروی است. طرفداران این چنین رویکردی به افراد متمکن و ثروتمند با نگاه بدبینانه ای می نگرند، و آنها را متهم به دنیا گرایی می کنند، این در حالی است که در فرهنگ اسلامی بی توجهی به کار و تولید ثروت دیده نمی شود، کما اینکه ائمه اطهار(علیهم السلام) و اولیای الهی نوعاً به انجام کارهایی در سطح جامعه مشغول بوده اند. در واقع در نگر ش صحیح اسلامی به کار و ثروت نگاه ابزاری می شود، به این معنا که مال و دارایی ابزاری برای تحصیل رضایت الهی می شود، و اصالت ندارد، اگر این چنین نگاهی در زندگی رعایت شود، علی رغم داشتن ثروت، اشرافی گری، اسراف، اتراف، تجمل پرستی رخت می بندد، به عبارت دیگر زهد یعنی اسیر مال نشدن[2] در فرهنگ روایات مال و دارایی می تواند کمک کار تقوا در زندگی باشد،[3]همان طور که فقر و نداری می تواند مایه گرفتار شدن در خطر بی دینی و تضعیف اخلاق شود.[4]
 
3-برداشت عامیانه و سطحی از رزّاقیت خدای متعال
 از دیگر ویروس های خطرناک و موانع مرگبار در تولید ثروت و اشتغال زایی، نگاه عامیانه و سطحی به رزّاقیت باری تعالی است، خوب از جمله مباحث اصیل توحیدی اعتقاد و باور به رازّق بودن خدای متعال است، ولی سؤال کاربردی این است که آیا چون خدای متعال رازّق است، دیگر انسان نباید برای بدست آوردن رزق و روزی خود تلاش کند، یا اینکه تلاش پل و دریچه ای به سوی دست یابی به رزق الهی به شمار می آید؟ گویا این دسته افراد فراموش کرده اند که در مسأله ی تحصیل رزق، قسمتی وجود دارد که جز با تلاش و کوشش نصیب افراد نمی شود، کما اینکه برخی از آیات الهی نیز به خوبی گویای جایگاه تلاش در  دستآورد انسان می باشد: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏؛[5] و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست‏.»
 
4-ویروس تنبلی و سستی
یکی از مهمترین و گسترده ترین دلایل رکود کار و اشتغال در جوامع انسانی تنبلی و سستی است. تنبلی و کم کاری در تعارض جدی با پویایی و از موانع مهم پیشرفت اقتصادی به شمار می آید. برخی افراد برای تنبلی و سستی خود دلایل واهی را می تراشند، آنها در آرزوی رسیدن به سِمت  کارمندی و ریاست طلبی، فکر ورود در بازار کار و سرمایه را از خود دور می کنند، چرا که در نگاه این دسته افراد تنها مسیر  بدست آوردن درآمد را در کارهای ثابت و تضمین شده دولتی میسر می دانند، این در حالی است که بسیاری از فعالیت های اقتصادی آزاد درآمد و سود بیشتری از کارهای کارمندی و دولتی دارند. در نکوهش تنبلی و تلاش در جهت کسب روزی در منابع روایی نقل شده است: «رَوَى حَمَّادٌ اللَّحَّامُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ لَا تَکْسَلُوا فِی طَلَبِ مَعَایِشِکُمْ فَإِنَّ آبَاءَنَا کَانُوا یَرْکُضُونَ‏ فِیهَا وَ یَطْلُبُونَهَا؛[6]امام صادق (علیه السلام): در جست و جوى اسباب گذران زندگى‏تان تنبلى مکنید؛ که همانا پدران ما در طلب آن مى‏ دویدند و آن را مى‏ جُستند.»
 
5-بی تدبیری و سوء مدیریت
همان گونه که می دانیم برخی افراد علی رغم داشتن نیروی کار مناسب و سرمایه مورد نیاز، نه تنها از نیرو و سرمایه ای که دارند نمی توانند به اشتغال زایی و درآمد بیشتر دست یابند، بلکه هر آنچه که در اختیار داشتند را نیز به باد فنا می دهند،  وقتی که علت و ریشه های مسأله را مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهیم در می یابیم که سوء مدیریت تولید و بازرگانی در این دسته افراد موجب تضییع سرمایه شان شده است، حرکت و تلاش انسان اگر نشأت گرفته از تدبیر، برنامه ریزی و برگرفته از آینده‌نگری و محاسبات دقیق عقلی و فکری و مطالعه و مصلحت اندیشی باشد، ثمرات و خیرات فراوانی را برای انسان به ارمغان خواهد داشت. تدبیر، دور اندیشی، تأمل و بررسی همه جانبه امور که انسان در کارهای روزمره‌ی خود از آن استفاده می‌کند، مستلزم فکر سالم و تفکر عاقلانه است، بهره‌مند شدن از راهنمایی‌های عقل و فکر سالم و شناخت درست کارهای خوب از بد با شتابزدگی و سبک‌سری هم‌خوانی ندارد»[7] در روایتی از کتب روایی این چنین نقل شده است: «ما أخافُ عَلی امَّتِی الفَقرَ: من بر امتم از فقر نمی‌ترسم. و لکِن أخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ؛[8] از بد تدبیری و سوء تدبیر می‌ترسم». در حال حاضر بخشی از گرفتاری‌های ما به جهت بی‌نظمی‌های موجود در جامعه است.

پی نوشت ها:
[1]. سوره بقره، آیه233. «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا وَ لٰا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ»
[2].  محمد عابدی، جهاد اقتصادی از منظر قرآن، ص 152.
[3]. من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص156، ح 3570. «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى؛رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: بسیار خوب یاورى است بى‏نیازى براى تقوى.»
[4]. الکافی، ج‏2، ص307، ح4. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: کادَ الفَقرُ أن یَکونَ کُفرا؛ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مى‏دهد.
[5]. سوره نجم، آیه 39
[6]. من لا یحضره الفقیه ؛ ج‏3 ؛ ص157، ح3576.
[7]. عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ صفات، ص42.
[8]. ابن أبی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص39، ح134.